با مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بدنِ مشترکِ مورد نظر در دسترس نمیباشد
نویسنده: میثاق نعمت گرگانی
مربع نسبتاً کوچکی که به چهار مربع کوچکتر تقسیم شده به وسیلهی نوارهای سفید بر کف صحنه کشیده شده است. در تاریکی سالن، درون هر مربع پیکر مچالهی سیاهپوشی قابل تشخیص است. پرتوهای نور دو مستطیل باریک را در دو سوی مربع ایجاد کردهاند که دو اجراگر از انتهای صحنه وارد آن میشوند. دستهایشان را با دستبند میبندند و روپوش سیاهی بر سر خود میکشند. سعی میکنند چیزی را از مقابلشان کنار بزنند. سعی میکنند دوان به پیش آیند ولی نیرویی ناپیدا جلویشان را میگیرد و آن دو به تقلای ناگزیرشان ادامه میدهند. همزمان موسیقی به شکل شمارهگیری تلفن، بوق اشغال و نویز در فواصل زمانی شنیده میشود و شدّت میگیرد. موسیقی بهسان نیرویی نامرئی در کالبد شخصیتهای درون مربعها تکانه ایجاد میکند. تکان، لرزه، رعشه یا حرکات رباتگونه بدنها پابهپای موسیقی شتاب میگیرد و به نهایتِ اکسپرسیونِ تنانه شخصیتها میرسد.
اجرا اقتباسی از نمایشنامهی «سوء قصدهایی به زندگی آن زن» مارتین کریمپ است. علیرضا خوشنویس راد بر اپیزود نخست این نمایشنامهی پست دراماتیک متمرکز شده است. همانگونه که شرح هر گونه روایت و یا حتی طرحی کلی از متن کریمپ ناممکن است، در ارتباط با اجرا نیز تلاش برای یافتن خطی داستانی بیهوده خواهد بود. بر خلاف متن که در هر بخش، تعریف قبلی از شخصیت نامتعین «آن» را پس میزند و شکلگیری شخصیت را به تعویق میاندازد، اجرا با بسنده کردن بر یک اپیزود [از ۱۷ اپیزود متن] استراتژی خود را نه مبتنی بر سلسلهای از واسازیها در توالی اپیزودها بل در ساخت موقعیت و ارتباطی برگزیده که مبتنی بر تنها، حرکات و حال و هوا است. در خلال معدود دیالوگهای شخصیتهای بینام نمایش شاهد تماس تلفنی وابستگان «آن» با او هستیم که بهنظر دور از آنها در شهری در اروپا است، وین، پراگ یا شهری دیگر. در حالی که به اطمینان نمیتوان از او، شهرش، رابطههایش و سایر شخصیتها سخن گفت تنها چیز قطعی حضور صلب رانهی شر است.
نیروی شری که چه آنگاه که نامرئی وزان است و چه زمانی که مادیّت مییابد بهنظر زاییدهی تکنولوژی، تروریسم و تقابلهای جنسیتی است. سه مفهومی که میتوان تِمهای اصلی اجرا دانست. تکنولوژی چه در شکل نویزهای دیجیتال و چه سیم تلفنی که شخصیتها دیگری را با آن میبندند، تروریسم در وجود صندوق مرموز و نوار خطری که شخصیتها دیگری را با آن میبندد و الگوهای جنسیتی در تقابل تنانهی بازیگران تجسم مییابد. بدنهای اجراگران در دیالوگ با این نویزها، نوارها و سیمها تا و گره میخورد و محصور میشود. بدنی که موضوع خشونت و محدودیت است و فرم بر آن دیکته میشود. اجراگران هر کدام میکوشند تابها و خمودگیهایی منفرد در اندام خود شکل دهند ولی در پایان مفری جز دفرمه شدنی مشابه ندارند: بدنهایی غیرقابل دسترس و لذا هویتهایی نامتمایز. از این منظر به میانجی بدن اجرا بر خط گسستی حاد با امر معاصر قرار میگیرد. هر چند پست مدرن است ولی تن به نسبیگراییهای مسئولیتگریزانه نمیدهد و واجد بدنهایی است که شهادت بر خشونت افسارگسیختهی جهان اکنون بدهند.